هر کس استراتژی خودش را دارد

هر کس استراتژی خودش را دارد

پناهجوی سوری که رزومه ای برای استخدام نداشت، چطور کسب و کار خود را راه انداخت؟


مه آقا وقتی برای اولین بار در نوامبر سال 2013 با خانواده اش به انگلستان رسید، مجبور بود مشکلات زیادی را تحمل کند: «رفتن به یک کشور جدید با داشتن همسر و دو بچه کوچک آسان نیست. همه چیز ناآشنا و نامانوس بود. هیچ دوست یا فامیلی نداشتم. هوا خیلی سرد بود و مردم خیلی سریع و با لهجه زیاد حرف می زدند.» پیش از شروع جنگ در سوریه، آقا توانسته بود کسب و کار موفقی در زمینه واردات در داماسوس راه اندازی کند. او معمولا برای کار به مصر، عربستان سعودی، لبنان و دوبی سفر می کرد: «گردش مالی ما در سال 25 میلیون دلار بود. مردم فکر می کنند که جنگ فقط از نظر فیزیکی روی آدم ها تاثیر می گذارد ولی چون ما نمی توانستیم پاسپورت هایمان را تجدید کنیم یا ویزا بگیریم، تجارتمان نیز نمی توانست ادامه پیدا کند.»
بعد از فرار از جنگ سوریه، آقا و خانواده اش وارد انگلستان شدند. «ما از لندن به بریستول رفتم و بعد در ولورهمپتون ساکن شدیم. رفتن به مراکز کاریابی برایم ساده نبود چون رزومه نداشتم. من همیشه تجارت خودم را داشتم. می خواستم مغازه ای باز کنم ولی به خاطر نرخ های تجاری و مالیات خیلی گران تمام می شد. همچنین متوجه شدم که تنها گذاشتن همسرم رانیم و دخترهایم یارا و امل (که در حال حاضر 11 ساله و شش ساله هستند) در خانه خیلی سخت است، چون آن ها اصلا نمی توانستند انگلیسی صحبت کنند. پس وقتی ای بی و امکان خرید و فروش در منزل را کشف کردم، متوجه شدم که این می تواند راه حل مشکل من باشد.» در این زمان آقا با یکی از سنتی ترین رسوم انگلیسی مواجه شد: حراج ماشینی. «خانمی را دیدم که می خواست کتاب هایش را بفروشد. 700 تا 800 جلد کتاب بود. نمی خواست در پایان روز آن ها را با خودش به خانه برگرداند. بنابراین مجانی آن ها را به کسانی که می خواستند، می داد. کتاب ها را با خودم به خانه بردم و در گاراژ گذاشتم. مرتبشان کردم و یک لیست بیست تایی از کتاب ها درست کردم و برای فروش در ای بی قرار دادم. روز بعد همه کتاب ها به فروش رفته بود. بنابراین لیستی از باقی شان تهیه کردم و شش ماه بعد را صرف پیدا کردن کتاب های بیشتر کردم. سود کار کم بود، ولی خوشحال بودم که فروشگاهی دارم و بازخورد خوبی می گیرم.» وقتی آقا و خانواده اش شروع به ایجاد شبکه ای برای پناهجویان سوری کردند که در حد فاصل منچستر و بریستول زندگی می کردند، او متوجه شد که خیلی از این افراد به سختی تلاش می کنند تا چیزهای قدیمی را که در خانه جا گذاشته بودند، پیدا کنند. «من به یک عمده فروشی بزرگ در لندن رفتم و تعدادی وسیله آشپزی سوریه ای و وسایل تزئین منزل خریدم و آن ها را فهرست کردم. خیلی زود به سود رسیدم و متوجه شدم که تقاضای زیادی برای این کالاها وجود دارد. بنابراین شروع به واردات کالاهای بیشتری از لبنان و مصر کردم.»
اما راه اندازی یک فروشگاه آنلاین کار بدون چالشی نبود: «ویدئوهایی را تماشا می کردم که نحوه فروش کالا را در ای بی نشان می دادند اما همیشه هم نمی توانستم آن ها را بفهمم چون یا به زبان انگلیسی بودند یا تاریخ مصرفشان گذشته بود. من متوجه شدم که خیلی از مردم جامعه من نیز به این اقلام احتیاج دارند ولی چیزی درباره ای بی نمی دانند یا مطمئن نیستند که چطور باید از آن استفاده کنند. بنابراین شروع به تهیه ویدئوهایی به زبان عربی کردم که کالاهایم را تبلیغ می کرد و توضیح می داد که مردم چطور باید حساب کاربری ای بی ایجاد و از پی پال استفاده کنند.»
در حال حاضر آقا در فروشگاهش حدود 3500 قلم کالای مختلف برای عرضه به مشتری ها دارد و دیگر کالاهایش را فقط به مشتری های سوری عرضه نمی کند. «یک جور قالب هست که ما عیدها از آن برای شیرینی پزی استفاده می کنیم. من یک ویدئوی 20 ثانیه ای ساختم که نشان می داد چطور باید از این قالب استفاده کرد و حالا اروپایی ها هم برای عید پاک و کریسمس آن را می خرند و ما هر روز سفارش جدید برای خرید آن می گیریم. ما در خاورمیانه از یک جور نی فلزی برای نوشیدن چای استفاده می کنیم. بنابراین این ایده به ذهنم رسید که شاید افرادی که قهوه می خورند بخواهند از آن استفاده کنند و دندان هایشان را سفید نگه دارند. و این نی به یکی از پرفروش ترین محصولاتمان تبدیل شد.» تجارت آقا در حال گسترش است: «در فصل شلوغی، سود خوبی به دست می آوریم و در باقی زمان ها هم می توانیم هزینه هایمان را تامین کنیم.» اما آقا همین جا متوقف نشده است: «بعد از این که ویدئوهایی در مورد این که ای بی چطور کار می کند، ساختم، افراد زیادی از من می پرسیدند که چطور باید کار خرید و فروش را شروع کنند.» بنابراین آقا در حال حاضر ورک شاپ های رایگانی را در سراسر انگلستان برای افرادی برگزار می کند که می خواهند در ای بی کار فروشندگی کنند. او می گوید: «اگرچه می دانم که این افراد ممکن است به رقبای من تبدیل شوند، ولی باور دارم که هرکس استراتژی خودش را دارد و کار خودش را انجام می دهد. در ای بی برای میلیون ها فروشنده فرصت کار کردن وجود دارد. وقتی می شنوم که مردم از من تشکر می کنند یا می گویند که برایم دعا می کنند یا وقتی می بینم کسب و کاری با سود خوب راه انداخته اند، احساس غرور می کنم. و این بهترین بخش روز من است.»

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZMpi